مسافری از باکو
➖➖➖ مسافری از باکو
چند روزی میشد که به عنوان خادم در مرز خسروی، نقطه صفر مرزی، در کنار زائرین درحال خدمت بودیم. یکی ازهمین روزها وقت انجام وظیفه، از دور به آمدن زوار نگاه میکردم که همه با شوق به قصد خروج از مرز می آمدند. سربازهای مرزبانی قرآن به دست، زائرین را بدرقه می کردند. کمی جلوتر سربازان دیگری برای زوار اسفند دود میکردند. صدای مداحی هم حال و هوای معنوی آنجا را بیشتر کرده بود.
بین جمعیت خانم مسنی از دور با شوق و ذوق از زیر قرآن رد شد. یک پرچم کوچک که روی آن یاحسین نوشته بود در دست داشت. آمد جلوتر و برای خودش اسفند دود کرد. نزدیکتر که شد فهمیدم ایرانی نیست. ترک زبان بود از باکو آمده بود.
خستگی راه در چهره پیرش نمایان بود. ولی شوق به رفتن را از برق چشمانش میشد فهمید. این شوق را که دیدم با اعتماد به نفس بالا گفتم:” خوش گلدی سنه قربان.” از زبان ترکی فقط چند کلمه بلدم. اما با همین چند کلمه بندهی خدا کلی ذوق کرد.
گذرنامه اش را چک کردیم مهر خورده بود ولی ویزا نداشت. عراق به زائران غیر ایرانی بدون ویزا اجازه ورود را نمی داد. هر چقدر التماس و خواهش کرد فایده نداشت. نمی توانست قبول کند این همه راهِ آمده رابرگردد. برایش سخت بود. انگار تمام دنیا روی سرش خراب شده بود. باورش نمیشد. مات و حیران بر روی زمین نشست.
چند نفر از خادمان برادر ترکی بلد بودند سعی کردند که او را توجیه کنند. اما فایده نداشت؟ همه ما تلاش میکردیم آرامش کنیم. آب و مقداری خوارکی به او دادیم. فقط چند جرعه آب نوشید ولی لب به خوراکیها نزد. اشکش جاری شد. دلم خیلی گرفت. نمی توانستم کاری برایش انجام بدهم واین آزارم میداد.
فکر می کرد ترکی حرف زدن رامی دانم. تند و تند برای من به ترکی توضیح میداد. من هم که هیچ کدام را متوجه نمیشدم. نهایتا گفتم:” نه منه ترکی حاج خانم." ولی در بین حرفهایش فهمیدم که گفت:” ان شاءالله امام زمان علیه السلام ظهور کند.” و من هم گفتم ان شاءالله.
خلاصه که هر چه تلاش کردند او از مرز خارج شود، نشد. باید برمیگشت کرمانشاه. آنجا ویزا میگرفت و از مرز مهران میرفت. بالاخره راضی به رفتن شد. قبل از رفتن باهم یک عکس یادگاری گرفتیم.
بعدازخداحافظی با چشمانی پر از اشک و حسرت به مرز نگاه کرد و راهی شد سمت کرمانشاه. اشکها و حسرتهایش را که نگاه میکردم با تمام وجود برای سلامتیاش ورفتنش به کربلا دعا کردم. ان شاءالله که به آرزویش رسیده باشد.
✍ به قلم: #ف_معینی_فر ??
آدرس این مطلب در وبلاگ ما:
https://kazive.kowsarblog.ir/مسافری-ازباکو
? @kazive ?